کد مطلب:90359 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

مناظرات هشام بن حکم











مناظرات هشام، در امر امامت با اصحاب ملل و فرق مشهور است و در مسائل توحید، ید طولایی داشت. به بركت دعایی كه امام صادق علیه السلام برای او كرده بود. از آن زمان به بعد، هیچ كس نتوانست در مسائل توحید، او را مغلوب نماید.

شیخ مفید گوید: وی دارای مرتبه و مقامی بالا، نزد امام صادق علیه السلام بود. ایام حج در منی به حضور آن جناب شرفیاب شد، در حالی كه نوجوانی بیشتر نبود، پیر پیرمردانی سالخورده، مانند: حمران بن اعین، قیس الماصر، یونس بن یعقوب و ابی جعفر احول، در مجلس حضور داشتند، امام او را بسیار ترحیب نمود و بالادست آنها جای داد، این عمل بر اصحاب گران آمد، امام كه این منظره را از آنها دید، فرمود: این جوان ما را به قلب و زبان یاری می كند، آنگاه مسائلی در ارتباط با صفات خداوند به او تعلیم نمود و او را دعا كرد.

[صفحه 298]

وی بر اثر مناظراتی كه در امر امامت داشت، مورد خشم هارون قرار گرفت و دستور بازداشت او را صادر كرد. از آن پس، در كوفه مخفی شد، تا از دنیا رفت. سبب وفاتش را ناراحتی قلبی توصیف كرده اند كه در اثر ترس و خوف بر او عارض شد، در آن زمان پزشكان برای مداوای او اعلام آمادگی كردند، اما او امتناع ورزید و گفت اینها بیماری مرا تشخیص نمی دهند، تا مداوا نمایند! علت بیماری من عارضه ی قلبی است و این به خاطر آن است كه هارون دستور اعدام مرا صادر نمود. او بر اثر همین بیماری از دنیا رخت بربست و به سرای جاویدان شتافت.

یكی دیگر از علائم مشخصه ی تقوا، حزم و هوشیاری در كارها و نرمش با خلق است، به دور از هرگونه ستیزه و پرخاش این نرمش گاهی، نشانه ی تواضع و فروتنی است، چنانكه در آیه ی شریفه ی «و اخفض جناحك لمن تبعك من المومنین.»: یعنی، پر و بال مرحمت را برای تمام پیروانت به تواضع بگستران به این موضوع اشاره می كند. زمانی هم از حقارت و ضعف نفس، نشات می گیرد كه در این صورت مذموم و ناپسند خواهد بود. بنابراین نه پرخاش و ستیز و نه مهانت و ضعف نفس بلكه آنچه است با عدالت اجتماعی سر و كار دارد، آرامش و نرمشی است كه با قدرت، ولی به نشانه ی فروتنی، پدید آید. اهتمام به كارهای گروهی و احترام به حقوق اجتماعی، چیزی است و هوشیاری و دوراندیشی در كارها، چیز دیگر و این دو با هم اصطكاك ندارند. آدمی كه در برخورد با مردم، رام و مطیع بوده، اما روش حكیمانه بر كارهای او حاكم باشد پرواپیشه است و به تعبیر دیگر روش پرواپیشگان جوری است كه جزر و مد اجتماعی، كمتر تاثیری بر كارهای آنها نخواهد داشت. آنان ثابت قدم و استوار با آینده نگری، به كارها نزدیك می شوند از اینرو دلهره و اضطرابی، در پی گرد كارهایشان وجود نخواهد داشت.

«قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: یا ایها الناس ان اكیسكم اكثركم ذكرا للموت و ان احزمكم

[صفحه 299]

احسنكم استعدادا له.»: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: زیركترین شما كسی است كه بیشتر از همه به یاد مرگ باشد و هوشیارترین شما كسی است كه خود را برای مرگ آماده نماید و آنچه برای پس از مرگ لازم است تدارك نماید.

«ان رجلا اتی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فقال یا رسول الله اوصنی؟ فقال له: فهل انت مستوص ان اوصیتك؟ حتی قال ذلك ثلاثا فی كلها یقول الرجل: نعم یا رسول الله، فقال له رسول الله: فانی اوصیك اذا انت هممت بامر فتدبر عاقبته، فان یك رشدا فامضه و ان یك غیا فانته عنه.»: مردی به حضور رسول خدا شرفیاب شد و عرض كرد: یا رسول الله مرا وصیت كن و موعظه نما، پیامبر فرمود: اگر تو را وصیت كنم، به وصیتم عمل خواهی كرد؟ تا سه بار این حرف را تكرار نمود و در هر بار آن مرد، می گفت: آری. پیامبر فرمود: من تو را وصیت می كنم كه هرگاه به كاری همت گماشتی، عافیت و پیامد آن را تدبر نموده و ملاحظه كن، اگر آن كار تو را به سعادت و رستكاری رهبری نماید، در انجام آن كوشا باش و اگر تو را به گمراهی و شقاوت می كشاند آن را ترك كن.

[صفحه 300]


صفحه 298، 299، 300.